اندرونیات شکوه



میدونی من و تو خیلی باهم فرق داریم.

من بی خوابی میزنه به سرم 

تو میخوابی راحت راحت راحت 


توی یه مقاله روانشناسی خوندم که وقتی کسی و توی خواب میبینید

دلیلش اینکه اون فرد به شما فکر میکنه چه در اون لحظه و چه خارج از لحظه ی دیدن خواب 

انصاف نیست که من هر شب تو خوابت باشم و 

تو. 

تو توی خواب کی ای!؟ 


و من همچنان:

تو را شبیهِ شب دوست می ‌دارمت

یکدست یکرنگ بی‌صدا ، تنها .

و البـته بی‌ پایان 

بی پایان 

بی پایان .



بفهم!


چرا پست نمیذاری!؟ 

چرا استوری نمیزاری!؟ 

چرا قهر کردی با این دنیای مجازی که شده تمام دنیای من. که تمام تو برای من 

قطع نکن تنها دلخوشیم و.

*سپاس*


چه کردی با منِ منطقی!؟ 

منی اینجور حسا رو احمقانه میدونستم

منی که دلم و قفل زده بودم

چه کردی با من 



باید درس بخونم ولی چرا نمیخونم!؟ 

لعنت به من

لعنت به . نه باز هم من


مرا ببخش که این همه دوستت دارم.


میخونی! 

میبینی! 

میشناسی! 

بفهم.




ساعت 1:05 بامداد 
تو الان خوابی و من با خیال تو بیدارم
امروز بیشتر از هر روز از خدا خواستمت.
هر چقدر من به تو نزدیکم، تو از من دوری
اصلا میدونی من هستم!؟ 

هیچوقت خودتون و درگیر دوست داشتن یک طرفه نکنید
همش عذابه و عذابه و عذاب
مخصوصا وقتی نتونی کاری بکنی و جلو بری(مثل من :( ) 

اینجاست که شاعر جان میفرمایند: 
کسی را دوست داری که 
دنبال غیر از توست 
کجا دیدی جهانی را بدین آشفته احوالی؟ 

اینجاست که فقط دعا میکنی و دعا میکنی و دعا میکنی و منتظر معجزه ای 

دیگه خوابم میاد

حسن ختام: 
هر شب از سقف خیالم تو میچکی
و این عاشقانه ترین بارش دنیاست

دوست دار تو، من



خدایا تمومش کن. خواهش میکنم

بگیر از من امیدم و 

میدونید من همیشه امید دارم. امید به معجزه 

وقتی مطمئنم همه چی خراب شده و دیگه درست نمیشه

 بازم امید دارم که درست شه

وقتی مطمئنم که دیگه هیچوقت بدست نمیارمش بازم امید دارم

وقتی همه شرایط و جوانب و میسنجی و میبینی هیچی به نفعت نیست

ولی بازم امید داری امید به معجزه

وقتی میفهمی کسی و دوست داره بازم امید داری که اون نفر دوباره و چند باره(رفع ابهام*) تو باشی

 

میفهمید چی میگم!؟ از امیدی حرف میزنم که از اعماق ناامیدی داره سو سو میزنه و میدونه که جون نمیگیره ولی تمام تلاشش و میکنه و #امید_داره


خسته شدم ازین همه ناامید نشدن.

چرا همیشه منتظر معجزه ام

چرا از خودت ناامیدم نمیکنی خدا جونم

خواهش میکنم، کلافه شدم

کم آوردم. دیگه تحمل ندارم

خدایا مگه من چقدر توان دارم!؟


برو جلو جانانم .! بزار به چشم ببینم، ببینم که دیگه نمیتونم داشته باشمت که 

با یکی غیر من حال دلت خوبه. که خوبی 

که بشکنم خورد شم که بمیرم که خاکستر شم که ناامید شم. که اگه توانی بود از نو بسازم خودم و

بسازم یه آدم ناامید و 


این کارو در حقم انجام بده جانانم.


چقد وصفش شبیه حال این روزامِ.


دوستت دارم و نگرانم روزی بگذرد

که تو تن زندگی ام را نلرزانی

و در شعر من انقلابی بر پا نکنی

و واژگانم را به آتش نکشی

دوستت دارم و هراسانم دقایقی بگذرند،

که بر حریر دستانت دست نکشم

و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم

و در مهتاب شناور نشوم

سخن ات شعر است

خاموشی ات شعر.

و عشقت آذرخشی میان رگ هایم

چونان سرنوشت

#نزار_قبانی


واقعا أدم نمیدونه عشق اتفاق افتادنش خوبه یا نیفتادنش!


کدوم بهتره!؟ 



امشب داغونم. خیلی داغون 

انگار که تمااااام دنیا خراب شده روی سرم. ولی گریه ام نگرفت نمیدونم چرا گریه ام نمیاد. درعوض تا دلت بخواد خندیدم، انقد که دوستام نگرانم شدن رفتن واسم آرام بخش آوردن باورت میشه!؟ 


امشب حال اون شبی و دارم ک فهمیدم عاشق شدی. همون شب با همون استوری لعنتی فهمیدم! 

اون شبم خیلی خندیدم عین امشب یادمه دقیقا.

انقد حالم بد شد که قید ادبیات 3 واحدی و زدم. اون شبم فقط میخندیدم ولی کسی نفهمید خندم از درده نه از سرخوشی

امشبم حالم و گرفتی امشبم قید میکروب 3 واحدی و زدم.

انقد خندیدم ک اشکم اومد. سبکتر شدم 


دوستت دارم



شب هایی هستن 

که کلافه روی تختت غلت می زنی، 

کلافه از درد بی داستانی!

هرکسی باید یه داستان داشته باشه، 

یه داستان دراماتیک 

که بتونه واسه بقیه تعریف کنه، 

شب ها بغلش کنه و بهش فکر کنه.

البته نه که اصلا داستان نداشته باشی، 

داری!

اما به خودت قول دادی که فراموشش کنی. 

درست عین تو! 

عین من! 

میخوام فراموشت کنم. استارتشو خودت زدی!

با زبونی که فقط من میفهمش و تو فکر میکنی که مختص خودته.


بفهم!


ذهنم لبریزه از همه چی همه چیه باربط همه چیه بی ربط، بعضیاشون انقد بی ربط و غریبن که خودمم نمیفهمم چرا باید چن صدتا نورون و درگیرشون کنم کاش میتونستم پرتشون کنم‌ بیرون اونم نه محترمانه! با لگد ! انقد محکم که پرت بشن نا کجا آبادِ هیپوفیز میانی (ازین قسمت مغز خوشم نمیاد)
________
شکوه داره شکوه این چند ماهه رو حذف میکنه از زندگیش. اون شکوه ضعیف و منزوی باید بره به قعر هرچی خاطره ی متروکه و شکوه قبلتر از شکوه منزوی و ضعیف دوباره جون بگیره
"من قید تورا زدم خدا رحم کند"
پ.ن: دلیل حذف پست هامم همینه
________
هیچ سال انقدر از تابستون متنفر نبودم چیه آخه! داغِ داغ کسل و بی حال. انقدر که نه حالی واسه بیرون رفتن داری و نه حتی کتاب خوندن
حالا اندر این اوضاع کسالت بار خواهرجان هم اصرار دارند که تمرینای ورزشیشون و به منم یاد بدن
________
بنظرم با هر چیزی میشه سازش کرد الا اخلاق بد و بد دهنی این دوتا غیر قابل تحمل میکنن آدمارو زشت میکنشون
_______
اگه استاد شدین نمرات و زود بزارین. بزارین دانشجو بدونه تکلیفشو سرکاران/جنابان
________
تا میام یکم حالم و خوب کنم(خوب نشون بدم) یکی میاد(همیشه خودش) چنان میزنه تو برجکم که دیگه نایی واسه دوباره ساختن نمیزاره
________
من شرایط سخت و درک میکنم میدونم باید تا کرد ولی چرا همش از طرف من باشه؟ چرا یکم دنیا کوتاه نمیاد!؟ چرا یکم‌ با شیب ملایمتری مارو روونه نمیکنه!!؟
پ.ن: حالا میفهمم الگو اون بعضی آدمای خودخواه کیه :/
________
وقتی جوانیم، آینده‌های مختلفی برای خود اختراع می‌کنیم و وقتی پیر می‌شویم گذشته‌های مختلفی برای دیگران
#جولین_بارنز

این جمله رو دوست دارم گذاشتم شمام فیض ببرید


شب هایی هستن 

که کلافه روی تختت غلت می زنی، 

کلافه از درد بی داستانی!

هرکسی باید یه داستان داشته باشه، 

یه داستان دراماتیک 

که بتونه واسه بقیه تعریف کنه، 

شب ها بغلش کنه و بهش فکر کنه.

البته نه که اصلا داستان نداشته باشی، 

داری!

اما به خودت قول دادی که فراموشش کنی. 

درست عین تو! 

عین من! 

میخوام فراموشت کنم. استارتشو خودت زدی!

با زبونی که فقط من میفهمش و تو فکر میکنی که مختص خودته.


بفهم!


"روح شروع به تقسیم کرد و همیشه حداقل به یک بخش نرینه و یک بخش مادینه تقسیم میشود به هر کدام بخش دیگر میگویند و در هر زندگی مسئولیت اسرار آمیز ما این است که حداقل با یک بخش دیگر خود ملاقات کنیم.

عشق اعظم که آنهارا از هم جدا کرده با عشقی راضی میشود که این دو نیمه را دوباره با هم یگانه کند"

بخشی از کتاب بریدا که سه روز پیش شروعش کردم و دیشب تمومش کردم.

شیوه ی تموم کردن کتابایی که میخونم ارتباط مستقیمی داره به اینکه از کتاب خوشم بیاد یا نع! وای به روزی که از کتابی خوشم نیاد جوری میخونمش که انگار از نویسنده طلب زندگیمو دارم :/ ( یکی نیس بگه خب نخون مگه مجبوری! و ازونجایی که یکی نیس که بگه، منم میخونم تا تهش) مثلا تا صفحه ی 80 همین کتاب و دو روز طول کشید تا خوندم و بنظرم میومد که از کوئلیو بعیده این کتاب!! ولی 250 صفحه ی بعدی و طوری در عرض چند ساعت ناقابل خوندم که چشمای طفیلم صداشون در اومده بود که الهی کور شیم از شر تو راحت شیم:/


کتاب، داستان واری راجع به بخش های دیگه روح ماست. و تکامل هر انسانی و زمانی میدونه که با یکی از بخش های دیگه ی خودش یکی میشه و درواقع اون موقع زمانیِ که انسان تکامل پیدا میکنه.

این بخش دیگه روح من و یاد همون نیمه ی گمشده ای انداخت که خیلیا بهش رسیدن( بسلامتی و میمنت:) خیلیام با نجوای: معلوم نیست کدوم قبرستونیِ هنوز به این مهم نایل نگشتن.


چیزی که ذهنم و درگیر کرده اینکه 1.واقعا چند درصد آدما با نیمه خودشون یکی میشن؟ اصلا میشه که بشن! تو این بَلبَشوی روزگار؟

2.اگه همه کسایی که با یه نیمه یکی شدن و این نیمه همون بخش دیگه ی خودشونِ پس این همه نیتی چیه!؟ 

3.و اگه نرسیدن پس حکمت وجود این نیمه چیه!؟ 

4.اگه قرار نبود نیمه ها هیچوقت بهم برسن چرا بوجود اومدن!!



پی نوشت: بخش دیگر عزیزم برو دعا کن دستم بهت نرسه :))

پی نوشت: گول آوای دهل از دور رو نخورید بنظرم کتاب های بریدا و ورونیکا تصمیم میگرد بمیرد چند پله از کیمیاگر بالاترن


روزای سختی و پشت سر میذارم. میدونم که میگذرن و میشن جزو خاطرات
 خاطراتی که هیچوقت سعی نمیکنم بیادشون بیارم /انگار نه اینکه هر روز و هر ساعت توی ذهنم دو دو میکنن./
 فراموش کردن درد داره فراموش شدن ازونم بیشتر درد داره حالا ازین دوتا سخت تر و دردناک تر وقتیه که میدونی هیچ جای ذهنش درگیرت نیست ولی اون حکم رانی میکنه به مغزت به قلبت به تمام وجودت این درد از پا در میاره آدم و
احساسشو اعتماد به نفسشو زندگیشو و روحشو
کاش واژه ای بود فقط یک واژه که بتونه حالم و دردم و بگه. *از دست دادن چیزی که نداشتی* چیزی بیان کننده ی این مفهوم
مظلومیت خاصی داره، هیچکی نمیفهمت نمیتونی بگی داغ داری 
بگی باباااا ایها الناس! من عزیز از دست دادم، داغ دارم
مظلوم میشی میری تو لاک خودت دلت میسوزه برای اشکا هایی نمیتونی بریزی برای ناله هایی که نمیتونی سر بدی برای خودت 
 فقط باید دعا کنی و دعا کنی و دعا کنی

 

پ.ن: ​​​​​​​​​​+تو تاسیانی!

_تاسیان! چیه؟ 

+ الانِ تو


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها